به من پای تلفن گفت فلان جا هستم ولی من خیلی اتفاقی جای دیگه در حال قهوه خوردن دیدمش.انگار که برق منو گرفته بود .همون جا نشستم . احساس کردم داره بهم دروغ میگه . نمیدونم انگار داره باهام بازی میکنه اما وقتی تو چشماش نگاه میکنم عشق میبینم نه دروغ .میگه من برای تو قراره کارای مهمی انجام بدم مهم نیست چطوری و دوست ندارم تو بدونی .مهم اینه که تو احساس آرامش داشته باشی و به من عین یه ستون تکیه کنی .
میگه هجده ساعته فقط به فکر اینم که یه کاری برای تو انجام بدم که هر چه سریعتر احساس آرامش کنی .
میگه شوهرت تو رو دوست نداره الان فقط حسادت میکنه که تو قراره مال یکی دیگه باشی .نمیدونم این خریته ، حماقته ، عشقه ، گول زدن خودمه ، هرچی که هست دوسش دارم . من وقتی باهاش حرف میزنم خیلی آروم میشم ، وقتی پیشمه انگار تموم دنیا رو دارم.اینها فقط احساسه .میخوام به این احساس اعتماد کنم . کاری که هشت سال پیش نکردم و کسی رو از دست دادم که همینطوری عاشقم بود .
دوست دارم بدونم که عاقبت عشقت چی میشه.
آیلین جون آخر توسعه یعنی ما.ناراحت نشو عزیزم عادیه.آیلین هرچندم دروغ باشه ولی قشنگه
سلام دوست گرامی
ممنون که به من سرزدی
من حوصله نوشتن دارم ولی حوصله خوندن زیاد ندارم اما مطالب شما برم جالب بود.... این مطالبی که گذاشتین از زندگیه خودتونه؟
وآخرش اون آقا ...................
در هر حال باز هم میام تا بقیشو بخونم
به امید دیدار
زندگی خود خودمه .
با احتیاط پیش برو
شاید دید ما شرقی هاست که وقتی رفتی زیر یه سقف باید با طرفت کنار بیایی
و اونجا دید فرق میکنه
اما همون آقایی که به نظر خوبهم میاد ایراداتی داره که تو هنوز ندیدی
خواهشن با احتیاط پیش برو
دوستار شادی های شما
کنج کاوم بدونم چه کردی خانومی
سلام چرا اینجا لوگوی گل نداره؟
این یکی تو زرد از اب نیاد
امیدوارم از دستم ناراحت نشی اما یه جوری این احساس منو یاده حباب میندازه و این مرد عاشق شبیه سراب می مونه. به هر حال من هم جنس های خرابه خودمو خوب میشناسم. فکر کنم در مورد شوهرت هم دیگه زیادی بد بین شدی ها
شوهرم بد از چشمم افتاد و چه ساده لوحانه به مرد عاشق اعتماد کردم جالبه میدونستم که این بلا سرم میاد .