دیگه داشتم خفه میشدم هر جا میرفتم یاد تو می افتادم . برای آخرین بار همه جاهایی که تو این مدت با هم رفته بودیمو رفتم و فقط گریه کردم . خدایا باورم نمیشد . یادته اون شب مهتابی کنار اون فروشگاه به من قول دادی همه چی رو درست کنی . دیگه باید از اونجا میرفتم برای همیشه.
چرا یه دفعه اینطوری شد . تو که منو خیلی دوست داشتی . تو که خیلی آرزوها برای من داشتی . من دیگه نمیخوام کسی برام بخونه من تو را تا کهکشانها , از زمین تا آسمانها دوست دارم می پرستم .کسی بگه تو ارزشش رو داری . نمیخوام کسی محکم بغلم کنه و بگه آخه چرا من اینقدر تو رو دوست دارم . این یه هفته ای که پیش تو بودم بهترین روزهای زندگیم بود و آخرین روز بدترین .
چهاردهم سپتامبر برای خوردن آخرین قهوه و پیاده روی رفتم . شوهرم تو ایران آرزوش این بود که با هم بتونیم اونجا بدویم بدون اینکه کسی اذیت کنه . کاری که تو این مدت یکبار هم انجام ندادیم .
بلیط رو اوکی کردیم و بر گشتیم . تو فرودگاه همش دنبال اون میگشتم . فقط گریه میکردم و آه میکشیدم . آخه من چرا از تو خوشم اومد .
من اومدم خونه بابا تا کارهای طلاق رو انجام بدم . اصلا راضی نیستم به اون زندگی برگردم . اوضاع خیلی پیچیده شده . خیلی فشار عصبی دارم . وقتی ناراحتی روزها و شبها هم طولانی تر میشه و میخواد که بیشتر دق کنی .
من کی میتونم هیجانی , احساسی , عجول , ساده , باهوش , کمال گرا , مغرور و لجباز نباشم .
خدایا یعنی من دوباره میتونم به زندگی برگردمو مثل مردم عادی زندگی کنم . الان که اینجام دوست دارم برگردم اونجایی که بودم . اونجا که بودم میخواستم برگردم ایران . آخه این هم شد زندگی . لاتاری لعنتی چه بلایی سر زندگی من آوردی . نمیتونم درست فکر کنم و تصمیم بگیرم .
اما بالاخره چی من هم باید مثل بقیه زندگی کنم . از زندگی لذت ببرم . مگه حتما باید یه مرد کنارت باشه تا زندگی زیبا بشه .
سلام وبلاگ قشنگی داری می شه به منم کمک کنی؟[گل]
آیلین بالاخره می خوای جدا بشی؟؟؟حتما این راه درسته.مجبور نیستی چیزیو که دوست نداری تحمل کنی.تو جوونی و آزاد میدونم سخته ولی از زندگی لذت ببر.کاری که فری دوست من با وجود ۲تا بچه بزرگ انجام میده.اونم متارکه کرده.تازه اول عشق و حاله.
خوب اولین اشتباه اینه که فکر کنی احتیاج به یه مرد داری
تو بیشتر احتیاج به یه روحیه شاد و پر انرژی داری که بتونی از نو بسازی
پس سعی کن با چند تا دوست دور و بر خودت را شلوغ کنی
اما بدون توجه به جنسیت و این که حریم آنها را هم مشخص کن و قانون اعتبار ۰ تا ۱۰۰ را هم براشون اجرا کن
کمی هم کتاب برای خودت بگیر
تو خیلی چیز ها داشتی که از دست دادی ... با حصرت خوردن زمان را هم از دست میدی .... زمانی که میتونی باهاش بهترین چیز ها را برای خودت به دست بیاری
.
ببخش ممکنه من غلط املایی زیاد داشته باشم