شروع یه کار سخت

دیروز رفتیم مکان آموزشگاه رو  اجاره کردیم . خدایا ازت میخوام پدر و مادرم رو برام حفظ کنی چون فهمیدن خوبن و من اشتباه میکردم . خیلی اذیتم کردن که بخاطر خودم بوده و نداشتن تجربه لازم . 

 

باید خیلی تلاش کنم داره کارام پیچیده میشه . از یه طرف کلاسهای امدادگری اورژانسه از یه طرف کلاس زبان . کار میکس و فیلمبرداری دارم قبول میکنم . باید لپ تاپ بخرم . تبلیغات رو باید انجام بدم . جلسات مشاوره ام هست . خدایا تو شروع این کارها و تغییرات زندگیم به تو توکل کردم و میخوام که خیلی خیلی کمکم کنی و بیشتر از قبل دوستم داشته باشی.

نظرات 4 + ارسال نظر
من یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ب.ظ

به به ! به سلامتی ایشالا

به ما ها که تخفیف میدین اگه خواستیم بیایم ؟

ممنونم . ان شا الله شما هم در کارهاتون موفق باشید .

گربه تنها پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ق.ظ

من اعتقاد به معجزه ندارم
اما به این که میگن از تو حرکت از من برکت را کاملا قبول دارم
شاید به اندازه ای که تلاش میکنی به نتیجه نرسی اما اگر تلاش نکنی به هیچ چیز نمیرسی
و هر چه بیشتر تلاش کنی بیشتر گیرت میاد هر چقدر هم که کم باشه بازم خوبه
موفق باشی شاد ببینمت
در مورد من هم جنسیتم مهم نیست چون یه گربه هستم

امیر (Mr.Lover) شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:21 ب.ظ http://takhthayejoda.blogfa.com

خیلی خوبه که با این دلمشغولی هایی که ایجاد کردی داری عادت نگران بودن و غصه خوردن رو از خودت دور می کنی. آفرین زندگی یعنی همین. یعنی تلاش کردن برای زندگی.

vo0ro0jak66 پنج‌شنبه 4 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ب.ظ http://vo0ro0jak66.blogsky.com

ایلیننننننننننننننننن نمیدونی چقدر خوشحالم که انقدر عوض شدی.تبریک میگم زندگی جدیدو.موفق باشی عزیزم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد