الان اینقدر خسته ام که اصلا حال و حوصله غذا پختن رو ندارم.کار ساعتی 8 دلار همینه دیگه.اینقدر ازت کار میکشن که جونت درمیاد.این کار فقط به درد پیشرفت انگلیسی ، پیدا کردن دوست ، آشنا شدن با فرهنگ این اجنبی ها میخوره.
اما از اینکه الان تو خونه راحتم و خلوت خودم رو دارم خوشحالم.یه جای امن و راحت.خدایا شکرت.
مامانم داره آموزشگامو جمع میکنه.نمیدونم اینطوری میگه که شاید با این بهانه من برگردم ایران .
راستش تازه داره از اینجا با وجود همه سختیهاش خوشم میاد.
ساعتی ۸ دلار که خوبه ... فرض کن توی ایران بودی ساعتی چقدر میگرفتی؟ ... بعدشم همه چیز را باید به چند برابر قیمت بخری
و از همه بهتر اینه که کسی به حریم شخصیت دخالت نمیکنه ... الان توی مترو پلیس گوشیت را میگیره و توش را چک میکنه ... گوشی من را دیروز چک کردن پر از عکس گربه و سگ و حیون های مختلف بود
واقعا اینجا آدم میفهمه زندگی یعنی چی.آزادی یعنی چی .