با این آقاهه که امروز برای کار قرار داشتم برام پیغام گذاشته بود که مریضه .
داماد عمو رفته تو کما.با خودم فکر میکردم پارسال که من اینهمه مشکل داشتم با زندگیم و شوهر سابقم دختر عموم چقدر برای من ناراحت شد.اصلا فکر میکرد به من.
داییم هم رفته تو کما. داییم رو تقریبا یه سالیه ندیدمش.امیدوارم حالش زود خوب بشه.بیچاره ام اس هم داره.
آموزشگاهم تعطیل شده.
پسر عاشق ایرانی هم که همینطور میره خواستگاری . البته میگه از هیچکدومشون خوشم نیومده .میگه چطوری تو رو فراموش کنم.
همینطور از اول صبح خبرای ناراحت کننده داشتم.
من خودم تازه یه ساله از کما اومدم بیرون.بزارین آخه منم یه نفس بکشم دیگه.
تقریبا دیگه هیچی تو ایران برای دلخوش کردن بهش نمونده غیر از خانواده ام.آموزشگاهی که پارسال اینهمه براش زحمت کشیدم الان تعطیله.
فکر کنم این اتفاقات یعنی اینجا برام بهتره.
فکر کنم دوست دارم زندگیمو همین جا بسازم تا اینکه بخوام برگردم ایران.
خنده داره هر کی منو میبینه میخواد با من بیشتر آشنا بشه و منو بشناسه.
مربی رانندگیم هم دیشب تکست داده که میخوام بیشتر باهات آشنا بشم.دیگه دارم کم کم به خودم شک میکنم.
خیلی متاسفم برای این اتفاقات امیدوارم حالشون خوب بشه
امیدوارم که داییی به زودی خوب بشه و از همه مهمتر سالم و روی پای خودش باشه

..........................................
خوشگ .... جذاب .... گیرا
بعضی ها یه چیزی تو وجودشون هست که همه را جذب میکنه ... مرد و زن هم نداره .... همه دوسش دارن
اینجوری که معلومه این نیرو توی وجود تو هم هست
یه جوری نوشتی آدم فکر میکنه تو وجود تو هم هست.
گربه ها هر چقدر هم زشت باشن ... بلدن چه جوری دلبری کنن
منظورتو نفهمیدم.