رابطه با این پسره خیلی چیزارو برای من روشن کرد. اینکه من چه اشتباهاتی در ازدواجم داشتم.اینکه چقدر خودم رو دست کم گرفتم و اجازه دادم اون عوضی من رو ، روحم رو ، شخصیتمو ، خانواده ام رو تحقیر کنه. دقیقا نقاط ضعف من رو میدونست .
وقتی یکی رو دوست داری و سعی میکنی به هر قیمتی خانواده ات رو حفظ کنی ، همش داری تحمل میکنی ، فداکاری میکنی ، بخاطرش با همه سختیها کنار میای ، وقتی برای خود خودت چیزی نمیخوای هر چی میخوای برای پیشرفت زندگی مشترک و یه خانواده است و در مقابل طرفت فقط به خودش فکر میکنه و بعد میفهمی هیچ چیز مشترکی وجود نداشته ، اینطوری میشه که بعد 7 سال یه دفعه قاطی میکنی. دیگه هیچی و هیچکس برات مهم نیست . فقط به خودت و آرامشت فکر میکنی.
چقدر برام آدم بزرگ و مهمی بود ، برای اینکه خودم کوچیک بودم ، خودم هیچی حالیم نبود . اما الان فقط یه دوسته و باورش براش خیلی سخته که چطوری این اتفاق افتاد .
معنی دوست داشتن واقعی رو با این پسره فهمیدم. هر کاری برام میکنه . ارزش من رو میدونه . همه چی منو دوست داره. اما من ...