شادیت را به روز آفتابی موکول نکن ، آسمان با احساس تو آبی میشود.

وقتی به گذشته ام نگاه میکنم حسرت انجام ندادن چه کاری رو میخورم ؟ 

حسرت اینکه کاش ازدواج نکرده بودم. اما همه این اتفاقات لازم بود تا به اینجا برسم . کمتر بترسم. قوی تر باشم. به خودم تکیه کنم. خودم رو اینقدر دوست داشته باشم. 

چند وقتی بود اینقدر مشکلات زیاد شده بود که از لحظات زندگیم لذت نمیبردم اما دوباره میخوام سعی کنم امروزم رو خوب زندگی کنم تا فرداهای بهتری بسازم. 

میخوام یه فرصت دیگه به خودم برای ساختن زندگی و آینده خودم بدم. اما خودم رو زیاد تحت فشار قرار ندم و سرزنش نکنم.  

از خوردن بستنی زندگی میخوام لذا ببرم نه اینکه وایسم و آب شدنش رو تماشا کنم. 

میخوام زندگیم رو زندگی کنم. 

 

خدایا شکرت . دوباره برگشتم ، زنده شدم. دوست دارم.

نظرات 3 + ارسال نظر
سیامک پنج‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ق.ظ http://haziyanat.blogsky.com/

تولدت مبارک

گربه تنها پنج‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:41 ب.ظ http://devil-angel.blogsky.com

منم بستنی

hossein جمعه 9 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:39 ب.ظ

خـــــــــــدا را برایتان آرزو دارم...

خــــدا تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمی شود، تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد، با پای شکسته هم می توان سراغش رفت، تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر برمی دارد، تنها کسی است که وقتی همه رفتند می ماند، وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید، وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود و تنها سلطانی است که دلش با بخشیدن آرام می گیرد نه با تنبیه کردن.
خـــــــــــدا را برایتان آرزو دارم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد