چقدر صدات خوشحال بود.جیغ میزد از خوشحالی.پارسال یه دوچرخه داشت برای تولدش. امسال کلی اسباب بازی . چقدر دلم میخواست منم اونجا بودم و این برق خوشحالی و شادابی رو تو چشمات میتونستم ببینم و حتی برای تولدت کادویی میخریدم. دلم برات یه ذره شده.
منم با تو دوباره متولد شدم. موقع تولدت پیشت نبودم اما شاهد تمام تلاشهات برای چهار دست و پا راه رفتن بودم. وقتی که از دیوار برای بلند شدن کمک میگرفتی.
هیچ وقت یادم نمیره اون شبی که نفست بند اومد و من بغلت کردم و دویدم بیرون ، به دور از سرو صدا تا بتونی دوباره نفس بکشی.
آره عزیزم ، من با تو متولد شدم. دو ساله مثل تو دارم سعی میکنم قوی تر باشم.نترسم. دلم برات خیلی تنگ شده. اما این رو میدونم که تو خانواده خوبی داری. بچگی خوبی رو میگذرونی .
گلم من دارم برای تو تلاش میکنم ، برای آینده تو .
تولدت مبارک.
مبارکه
مرسی
حرفی ندارم بگم...















توی این تبریک کلی حرف بود ... قول سختی دادی ... ولی با پشتکار تو میدونم ته کار روشنه
امیدوارم برای سال بعد خودت کمک کنی و براش تولد بگیری