دلتنگی

دل آدم بعضی موقعها عجیب برای یه چیزایی تنگ میشه. بعد چند روزی رفتیم خرید مواد غذایی. 

سبزی و مرغ و میوه و ... 

بعد مدتها دارم سبزی پاک میکنم و مرغ میشورم.  

یاد مهمونیهای خانوادگی با همسر سابق افتادم. همیشه عید ، یه شب شام خانواده اون و یه شب شام خانواده من دعوت بودن.یه شب هم دوستای اون و من هم که دوستی نداشتم . یعنی بعد ازدواج دوستی برام نمونده بود. چون آقا دوست نداشتن من با هر کسی رفت و آمد کنم. 

خلاصه اینکه فردا یه غذای خوب داریم . دست پخت خودم.

نظرات 1 + ارسال نظر
گربه تنها دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:28 ب.ظ

مییییووو ... منم بیام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد