حرفای نگفته

تارگت 50 ساله شد. یه آقایی 40 سال مداوم تو تارگت کار کرده . شاید این تنها افتخار زندگیش باشه.آخه چطوری تونستی 40 سال تمام یه جا بمونی . نپوسیدی. خسته نشدی.  این پسره هم 12 ساله یه جا کار میکنه.   

با کارای سطح پایین اینجا نمیشه پیشرفت کرد. یا باید درس بخونی یا کار خوب داشته باشی.  

من یه خورده ای خسته شدم. تنهام . دلم بغل مامانم و خواهرم رو میخواد.دوست دارم ببینمشون و دوباره برگردم.دلم براشون یه ذره شده. 

 

دلم برای استادم و دوستم هم تنگ شده.  

 

باید خونه ام رو عوض کنم.از این پسره خسته شدم. بعضی موقعها خیلی عصبیه . دیگه ازش خوشم نمیاد. 

 

روز معلم مبارک

پارسال معلم بودم و مدیر تو آموزشگاه خودم و امسال کارگر . اینجا اگر صاحب یه بیزنسی نباشی کارگری دیگه . منم سعی کردم خیلی با خودم رورا ست باشم.واقعا زندگی عجب بازیهای جالبی داره.نمیدونم چرا بعضی وقتا فکر میکنم تکراری و عادی میشه.این فکر منه که باید هر لحظه تغییر کنه .  

پارسال برای خودم یه دسته  گل خیلی خوشگل خریدم و بردم آموزشگام.   

 

بعد 15 روزی با مامانم صحبت کردم. دلم برای صداش تنگ شده بود. خیلی دوسش دارم. 13 روز دیگه اینجا روز مارده. 

 

به این فکر میکردم اونا تو ایران همدیگه رو دارن اما من اینجا تتهام و باید از خودم بیشتر مراقبت کنم.بیشتر به فکر خودم باشم. 

 

دوباره باید محل زند گیم رو عوض کنم. میریم یه جای بزرگتر . فکرم مشغوله . حتی وقتی خوابم دارم فکر میکنم. 

سخته میدونم اما ارزشش رو داره.  

خودت هم ارزش اینهمه تغییر رو تو زندگیت داری عزیزدلم.

بی خوابی

چهار شبه خوب نخوابیدم. 

دیشب هم دوباره زود بیدار شدم. با تلفنم یه آهنگ رو پیدا کردم .دوست داشتم کریستینا آگیولاری رو گوش بدم. 

این که چه آهنگی بود خیلی مهمتره. تو این چند روزه همش دنبال یه نشونه ای برای ادامه کارام هستم .  

دختر جوون گریه نکن من با تو خواهم بود.همه چی خوب خواهد شد.اشکهات خشک میشن و به زودی پرواز خواهی کرد. 

یه صدایی در درونت هست که کم کم یاد میگیری وقتی کسی رو نداری به اون صدا که مثل دوست قدیمیت هست اعتماد کنی. 

مخفی نشو، تو هرگز تغییر نخواهی کرد اگر فرار کنی.به زودی روز روشن از راه میرسه. 

خیلی سخته وقتی ترسیدی روی پاهات بایستی.هیچکس رو نداری که دستت رو بگیره صدای درونت کمک خواهد کرد.