دیروز یک نیسان سال ۹۴ آبی رنگ خریدم .خیلی دوستش دارم. ۱۵جولای باید امتحان شهری رانندگی را بدم.خیلی استرس دارم .جریمه ها شدیدا بالاست.اینجا حتما وقتی میری سرکار باید ماشین داشته باشی با اتوبوس خیلی معطلی داره.البته هزینه اش هم زیاده.به پول ایران ۱۵۰۰ تومان فقط برای یک مسیر.
امروز برادرکوچیکه زنگ زد .با هم خیلی صحیت کردیم .گفتم میترسم پولمون تموم بشه .گفتم چه خانواده بیرحمی .مامان دو سه هفته هست که یه تماس نگرفته.اونوقت مادرشوهرم زنگ میزنه مدام قربون پسرش میره.ببین چقدر دو مادر میتونن متفاوت باشن.
چیزایی که میخوام یکسال دیگه بهش برسم رو اینجا مینویسم تا هیچ وقت یادم نره و هر وقت ناامید شدم یادش بیفتم :
شروع تحصیلات در رشته پرستاری
تقویت زبان انگلیسی
استقلال مالی
استقلال فکری
کار در فروش
کار در مجله
اما چیزایی که برای پنج سال دیگه دوست دارم بهش برسم :
استخدام به عنوان یک پرستار و گرفتن حقوق بالا
خرید یک ماشین خوب
خرید یک خانه در یک منطقه خوب
پریروز روز استقلال آ.م.ر.ک.ا بود . به ما خوش گذشت .غروب با همسایه و دخترش رفتیم کنار دریا و بعد از اون هم مراسم آتیش بازی . چقدر شلوغ بود و چقدر مراسم زیبایی همیشه این نورها رو تو فیلمهای عروسی که میکس میکردم میدیدم اما این دفعه از نزدیک .جاتون خالی بود.