توحش یا دفاع از خود یا ...

باورتون نمیشه دیشب ساعت حدودا هفت صحنه ای رو توی پیاده روی خیابون دیدم که هیچ وقت فراموش نمیکنم . نمیدونم از کجا شروع شد فقط یکدفعه دیدم دختره صورتش رو چسبیده و بعد هم با پا داره میره تو شکم پسری که نفهمیدم چی بهش گفته بود .پسره دیگه کم آورده بود اما دختره همچنان به کتک زدن ادامه میداد تا اینکه یه مرد میانسالی شنیدم گفت :دختر بیا برو کتکت رو خوردی دیگه . صورت دختره حسابی سرخ شده بود . بعد هم یه پسری اومد که ظاهرا دوست پسر دختره بود و دختر داشت با اون هم دعوا میکرد . یعنی تو کشورهای دیگه هم اینطوریه ؟ آشنایی داشتیم چند سال هلند زندگی کرده بود میگفت تا حالا بک صحنه دعوا هم اونجا ندیده . نمیدونم دختر خوبی بود یا نه . اون متانت و حیای دخترانه جای خودش رو به توحش داده . نمیدونم اگر من جای اون بودم چیکار میکردم . نظر شما چیه  ؟؟؟؟؟؟

دولتی که خودش علنی وحشی گری رو توی کوچه و خیابون به نمایش میگذاره و در واقع یاد میده مردم با هم چطور رفتار کنن آخرش همین میشه دیگه .

یه روز پیش میاد ...

یه روز پیش میاد که بدنیا میای .  

یه روز پیش میاد که حرف زدن رو یاد میگیری . اما هنوز یاد نگرفتی با این همه نامردهای دور و برت باید چی کار کنی . 

یه روز پیش میاد که عاشق میشی اما نمیدونی که عشقت هم بهت نارو میزنه و بیعرضه از آب درمیاد و مجبوری با کسی که نمیشناسیش ازدواج کنی . 

یه روز پیش میاد که باید خونه بخری اما نمیشه . 

یه روز پیش میاد که دوست داری همه مردای ایرانی رو بکشی . 

یه روز پیش میاد که از خودت به خاطر زن بودنت متنفر میشی و میگی کاش من هم مرد بودم . 

یه روز پیش میاد که از پدر و مادرت هم می بری . 

یه روز پیش میاد که از خدا هم بدت میاد که پول دارها روز به روز پولدارتر و بدبختها روز به روز بدبخت تر میشن . 

یه روز پیش میاد که دوست داری از اینجا بری یه جایی که بوی این همه تظاهر حالتو بهم نزنه اما نمیشه چون همسرت هنوز کارت پایان خدمت نداره . 

یه روز پیش میاد که دوست داری زنده نباشی . 

یه روز پیش میاد که دوست داری بلند این همه نابرابری رو فریاد بزنی . 

یه روز هم میرسه که دیگه یه روزی پیش نیاد و تو مرده باشی بدون اینکه مفهوم زندگی رو حتی فهمیده باشی . 

هنوز هم آدم خرافاتی ، ابله و ه.ا.ل.و هست ؟!

چقدر بده به شعورت توهین کنن.همکارا میگن شایع شده یه پرستار تو تهران در حال انتقال بچه به بخش بچه به حرف اومده و گفته که عید غدیر تهران برف شدیدی میاد . بچه از دستش میافته ، میمیره و الان هم تهران داره برف میاد . چقدر آدمهای ابله و احمق هنوز وجود داره  .   

بلاگر همه آن عصرها باز شما شومینه ندارین . ما که تو یه خونه ویلایی با به بخاری برقی شب را صبح می کنیم چی ؟  ( لوله های ضخیم گاز از کنار گوشمون میره کشور همسایه اونوقت هنوز ما از نعمت گاز برخوردار نیستیم . این هم از عدالت اسلامی . دوست ندارم اینقدر غر بزنم و ناله کنم اما بعضی وقتا آدم انگار داره خفه میشه . ) 

این عیدها هم همش قلابیه ، عید اصلی نوروزه و تمام .دوستشون ندارم با خدا مشکلی ندارما اما از این تظاهر به پاکی و صداقت هم خوشم نمیاد . 

در هر حال امیدوارم تعطیلات خوبی رو داشته باشید .من و همسرجونم که فقط باید خونه و حیاط رو تمیز کنیم و یه خونه خوشگل واسه سگمون درست کنیم . 

شب یلدا واسه من بهترین خاطره عمرمه در کنار ... . یاد این شب منو میبره به دوران دانشجویی سال 80 . خوابگاه شماره 3 بود فکر کنم . نیلوفر ، سارا ،آزاده ، مهنا ، سمیه ، مهسا ، فاطمه .خیابون پادگان قزوین . سرشار از عشق دوران جوانی .موندم تو خوابگاه خونه نرفتم .الان حتی نمیدونم دوستام کجان و چی کار میکنن .امیدوارم هر جا هستین خوش باشین  .  

 

محفل آریایی تان طلایی ، دلهایتان دریایی ، شادیهایتان یلدایی ، پیشاپیش مبارک باد این شب اهورایی .