سرنوشت

سلام به همه دوستان قدیمی

تقریبا بعد از یکسال تاخیر و تنبلی دوباره اومدم . تو این یکسال خیلی چیزهای جدیدی یادگرفتم و پخته تر شدم ( شاید به قول مامانم داناتر ) از این کلمه خیلی بدم میاد . چراشو شاید بعدا بگم . اتفاقات خیلی خیلی مهمی تو این مدت برای من و همسرم افتاده که میتونه سرنوشتمون رو عوض کنه فعلا نمیتونم چیزی بگم چون هنوز نتیجه کار قطعی نشده . 

چقدر عاشق این روزهای ابری و بارونی ام .چه خاطرات خوب و تلخی از این روزها دارم . با یادآوری بعضیهاشون لبخند میزنم و با یادآوری یکسری از خاطراتم گاهی قطره اشکی سرازیر میشه . نمیدونم شاید این احساس منه روزهای آخر سال خیلی سریع میگذره .شاید دوست دارم سریع تموم بشه .نمیدونم .