امیدواری

من امروز خیلی خوشحالم.امروز رو میخوام واقعا زندگی کنم.راحت و ریلکس.

آنهایی که از خودشون راضی نیستند ، بخونند!

این مطلب رو از مجله موفقیت گرفتم.خیلی جالب بود.برای من که خیلی مفید بود.

ـ آیا شما هم هموار فکر می کنید آن کسی که می خواهید باشید نیستید؟
ـ آیا احساس می کنیم کارهایی که به اتمام رسانده ایم به اندازه کافی خوب نیستند؟
ـ آیا احساس می کنیم کارها را باید صد در صد درست انجام دهیم و در غیر این صورت فردی متوسط و یا حتی بازنده هستیم؟
اگر چنین باشد در آن صورت ما به جای حرکت در مسیر موفقیت سعی در کامل بودن داریم.
● کمال گرایی:
به افکار و رفتار های خود تخریب گرانه ای اشاره می کند که هدف آنها رسیدن به اهداف به شدت افراطی و غیر واقع گرایانه است. در جامعه امروزی ‍ به اشتباه کمال گرایی چیزی مطلوب و حتی لازم برای موفقیت در نظر گرفته می شود.
به هرحال مطالعات اخیر نشان می دهند نگرش کمال گرایانه موجب اخلال در موفقیت می شود. آرزوی کامل بودن ‍ ، هم احساس رضایت از خودمان را از ما می گیرد و هم ما را به اندازه سایر مردم ( کسانی که اهداف واقع گرایانه دارند ) ، در معرض ناکامی قرار می دهد.
● علل کمال گرایی
اگر ما فردی کمال گرا باشیم ،‌احتمالا در کودکی یاد گرفته ایم دیگران با توجه به میزان کارآییمان در انجام کارها به ما بها می دهند در نتیجه آموخته ایم در صورتی ارزشمندیم که مورد قبول دیگران واقع شویم ( فقط بر پایه میزان پذیرش دیگران به خود بها می دهیم ) ،‌ بنا بر این عزت نفس ما ، بر اساس معیارهای خارجی پایه ریزی شده است . این امر می تواند ما را نسبت به نقطه نظرها و انتقادات دیگران ، آسیب پذیر و به شدت حساس سازد. در نتیجه تلاش برای حمایت از خودمان و رهایی از اینگونه انتقادات ، سبب می گردد کامل بودن را تنها راه دفاع از خود بدانیم . بعضی از احساسات ‍، افکار و باورهای منفی ذیل ،‌احتمالا با کمال گرایی مرتبط هستند:
● ترس از بازنده بودن:
افراد کمال گرا ،‌غالبا شکست در رسیدن به هدف هایشان را با از دست دادن ارزش و بهای شخصی مساوی می دانند.
● ترس از اشتباه کردن :
افراد کمال گرا ،‌غالبا اشتباه را مساوی با شکست می دانند . موضع آنها در زندگی ،‌حول و حوش اجتناب از اشتباه است . کمال گراها فرصت های یادگیری و ارتقاء را از دست می دهند.
● ترس از نارضایتی :
افراد کمال گرا ،‌ در صورتی که دیگران شاهد نقایص یا معایب کارشان باشند ، غالبا به دلیل ترس از عدم پذیرش از سوی آنان ، دچار وحشت می گردند. تلاش برای کامل بودن در واقع روشی 
جهت حمایت گرفتن از دیگران به جای انتقاد ، طرد شدن یا نارضایتی می باشد.
● همه یا هیچ پنداری :
افراد کمال گرا، بندرت بر این باورند که در صورت به پایان رسانیدن یک کار بطور متوسط ، هنوز با ارزش هستند. افراد کمال گرا در دیدن دورنمای موقعیت ها دچار مشکل هستند. برای مثال ،‌ دانش آموزی که همیشه نمره (A) داشته ، در صورت گرفتن نمره (‌ B ) بر این باور است که - که من یک بازنده کامل هستم-
● تاکید بسیار بر روی بایدها :
زندگی کمال گرا غالبا بر اساس لیست پایان ناپذیری از بایدها بنا شده است که با قوانین خشکی برای هدایت زندگی آنها به خدمت گرفته می شود . افراد کمال گرا با داشتن چنین تاکیدهایی بر روی باید ها بندرت بر روی خواسته ها و آرزوهای خود حساب می کنند.
اعتقاد داشتن به این امر که دیگران به آسانی به موفقیت می رسند:
افراد کمال گرا مشاهدات خود را به گونه ای جمع آوری می کنند که بگویند افراد دیگر با کمترین تلاش ، خطاهای کم ، استرس های عاطفی کمتر و بالاترین اعتماد به نفس به موفقیت دست می یابند . در عین حال افراد کمال گرا کوششهای خود را پایان نا پذیر و ناکافی تلقی می کنند.
● شما چطور ؟

اگر ندانید به کجا می روید چطور توقع دارید به آنجا می رسید.

این روزها اگر ایران بودم حتما سرم خیلی شلوغ بود.چون توی دفتر فیلم برداری کار میکردم و تابستون هر روز سه تا عروسی حداقل داشتن . خیلی دلم برای کارم و رفتن به عروسی ایرانی و عکاسی باغ و آتلیه تنگ شده. دلم برای رئیسمون هم تنگ شده.

 

جمعه اتفاق خاصی نیفتاد فقط رفتیم تعمیرگاه برای گاز کولر ماشین که هزینه اش ۸۰ دلار میشه. اینجا برای آب آشامیدنی هم باید پول بدی .آموزش رانندگیم رو هم فعلا لغو کردم . پدر شوهرم هم چشمش رو عمل کرده.شوهرم زنگ زد ایران اما من صحبت نکردم راستش دارم یکسری کارها رو برای جدایی انجام میدم که بعدا خیلی اذیت نشم.حرف جدایی که میشه گریه ام میگیره با اینحال که با شوهرم دیگه خوشحال نیستم و دوستش ندارم اما نمیدونم چرا بغض میکنم و دوست دارم گریه کنم. 

 

شنبه شب خانمی که روزهای اول مهمانش بودیم مهمان ما بود برامون یه چیزایی آورده بود.شب خوبی بود . 

اما دیروز یک مهمان هندی داشتیم که دوست مدیر ساختمون بود.صاحب یک هتل ۱۱۰ اتاقه در شیکاگو و خیلی موفق و پولدار اما خجالتی و کم حرف . راستشو بخواید به خودم امیدوار شدم پنج ساعتی که پیش ما بود  نیم ساعت هم صحبت نکرد. آدم مهربونی بود.۴۷ ساله با زن و چهار بچه و کلی دوست دختر خوشگل . خیلی جوون مونده بود . 

اینجا زیاد انگار وفاداری و عدم خیانت معنی نداره یا بعضی ها اینطورین. من تا حالا دو مرد خانواده دار را دیدم که  به همسرشون وفادار نبودن .زن و مرد هر کدوم برای دل خودشون زندگی میکنن و جالبه که میدونن بهم وفادار نیستن.برای زنهاشون فقط مهمه که ماشین و خونه و لباسشون رو داشته باشن .من که نمیتونم اینطوری باشم.  

این آقای هندی گفت که یه دوست تهیه کننده هالیوودی داره که شاید برای ما کار داشته باشه فقط باید عضو بشیم و ۳۰۰۰ دلار خرج داره.این کاریه که من دوست دارم اما فعلا این پول رو نداریم .میگفت فقط یه هفته برای کسی کار کرده  .۲۰ ساله که برای خودش کار میکنه .آدمی بود که از فرصتهای زندگیش و از چشم و ذهنش خوب استفاده کرده. 

 

 به خانواده ام هم دیروز زنگ زدم و گفتم که پولم داره تموم میشه اما هنوز تماسی نگرفتن.میخوام یه کارایی بکنم در رابطه با خانواده ام اما هنوز قطعی نشده.