یه هفته مریضی

یه شام 13 دلاری تویه رستوران خیلی سرد تایلندی باعث شد که یه هفته مریض باشم. هم داخل رستوارنش خیلی سرد بود ، هم اینکه غذاش اینقدر تند بود که همش آب خوردم اونم با کلی یخ. 

خلاثه اینکه یه هفته تو رختخواب افتادم و هر 6 ساعت بیدار م شدم ، دوباره قرص میخوردم و میخوابیدم. 

یکی که از 7 ماه پیش میشناختمش ، به دادم رسید. سوپ ، شغلم ، ماهی و ... 

کیک تولدی که براش گرفتم تاثیرگزار بود. خیلی بهم کمک کرد. شاید پیش خودش نقشه هایی کشیده. داره برای کارای کالجم کمکم میکنه. همین کمکها ما رو به هم داره نزدیکتر میکنه ، همش میگه چرا اینقدر تو فکری . حرفاش همه تکراریه ، در مورد درس خوندن و هدف خودش فقط حرف میزنه. دور خودش یه دایره ای کشیده.  

 

از همخونه ای قبلیم که شنیدم ، همینطوری میخواست به یه دختری کمک کنه تا درسش رو شروع کنه ، دختره یعنی بخاطر این شروع به درس خوندن کرده ، بعد یه مدت هم این پسره ، دختره رو ول میکنه.  

این پسر خیلی سختی کشیده. من هم که دلسوز.

طعم نون لواش

بعضی موقعها یه چیزایی تو رو یاد گذشته میندازه که واقعا عجیبه. بعد مدتها مزه نون لواش من رو یاد مادربزرگم انداخت. خدا بیامرزدش. طعم خوشبختی رو اصلا نچشید. زود بیوه شد . وقتی میخواست به آرزوی بزرگش ( مکه رفتن ) برسه ، چند وقت قبلش مریض شد و از دنیا رفت. اما آدمی بود که هیچ اذیتی برای کسی نداشت.خدا رحمتت کنه. 

 

آره واقعا بعضی آدما رویاهاشون رو با خودشون به گور میبرن. چقدر ناراحت کننده است.

Carma

امشب یکی دلم رو بدجوری شکست. احساس کردم بازیچه بودم.کلا کار این زن همینه. فکر میکردم چقدر ساده و معصومه با اون اشکایی که میریخت. اما بلده به موقعش موذی باشه و فیلم بازی کنه. هم اتاقی ، خواهرش دارن از ترکیه تشریف فرما میشن بعد برای ایشون زندگی سخت میشه و اتاق رو بازم دارن.  

 امشب با کلی فیلم بازی کردن به من اینو گفتن . دلم برای اون دوست پسر میسوزه که اون هم چند وقت دیگه به خاطر مزیتهای بهتر یه آدم دیگه کنار گذاشته میشه. البته فکر کنم اون هم کاری کرده که لیاقت یه همچین چیزی رو داشته باشه.

 

چقدر راحت با دو تا برخورد این دوتا خانم هم اتاقی خودشون رو به من نشون دادن و من دارم الان ب به این نتیجه میرسم که موندن با اینها برای طولانی مدت شاید به نفع من نیست که این اتفاقات افتاد.

خلاصه که باید دنبال جا باشم. خدا جون نمیزاری به نفس راحت بکشیم . تازه داشتم با بدون ماشین بودن کنار میومدم که حالا یه چیز دیگه هم اضافه شد.اما با همه اینا میدونم که از پس همه چی برمیام.چون خدا هم الان دوسم داره. 

خدایا شکرت